فیک خدمتکار قصر پارت ۲

+ من مغرورم؟؟!!

_ بله یعنی نه عالیجناب

+ توبه من میگی مغرور اخه این همه مردم جلو من سر خم میکنن بعد تو به به من میگی مغرور این سرزمین مال منه من مغرورم

_ خب اگه سر خم نکنن میمیرن چه انتظاری داری مغرور

+ همین الانم به پام افتادی من مغرورم هه

_ خواهش میکنم من رو عفو کنید

+ پاشو هنوز قیافتو ندیدم



ا/ت ویو



دوباره پاشدم سرم پایین بود از صندلی صلطنتیش پاشد و اومد سمتم با انگشت اشاره اش سرمو داد بالا به چشمام زل زد

+ آشنا میزنی

_ چی من من اشنام

& عالیجناب غذا تونو آوردم

نجاتم داد خدارو شکر

نمیدونم چرا انقدر آشنا میزد

وقتی سرمو بالا آورد داش قلبم میومد دهنم

+ ببخشید خانم اوقاتتون رو تلخ کردم من غذامون بیارم از خود راضی؟؟!!

_ چی؟؟

+ بدو گشنمه

_ چ چشم

غذاشو گذاشتم رو میز

+ کجا میری؟!

_ به تو چه؟ یعنی میرم خودم غذا بخورم

+ پس کی به من غذا میده نکنه میخوای خودم بخورم بعد غذا دادن به من باید ماساژ بدی

_ خب چی من به شما غذا بدم مگه فلجی؟!

+ بیا بهم غذا بده

_ چرا؟

+ تا وقتی ازدواج نکردم خدمتکار بهم غذا میدن

_ چشم اومدم

بهش غذا دادم

داشتم میرفتم که

+ کجا؟

_ برم غذا بخورم دیگه....

+ پس کی ماساژم میده؟؟

_ ماساژ اه گشنمه اخه

+ تو خیلی دختر از خود راضی ای هستی داری با پادشاه مملکت حرف میزنیا

_ ماساژشم دادم

+ غذا تو همینجا بخور

_ چرا ؟؟!!

+ میخوام بدونم ادمای عادی چجوری غذا میخورن

بعد تو تختش دراز کشید رو به من

همونجوری سرم پایین بود وایستاده بود

_ ببخشید ولی من که نمیتونم جلو شما بشینم که

+ این یه دستور بود

_ ام باشه

× عالیجناب اجازه اومدن به تو رو دارم

+ نههه

+ برو غذا تو بگیر

تعظیم کردم

_ چشم

از بانو سو غذا مو گرفتم

× بیا ببرمت به سمت غذا خوری

_ نه

× چرا!!؟؟

_ پادشاه گفته
دیدگاه ها (۰)

فیک خدمتکار قصر (پارت ۳)

فیک برادر (پارت ۲)

فیک خدمتکار قصر (پارت ۱)

فیک خدمتکار قصر (تیرز)

#عشق_شفاف part: 8دیدم داره غذای خدمتکار میخوره🗿 هعی بهش گفتم...

نام فیک:عشق مخفیPart: 10ویو ات*با ترس نگاش کردم*دکمه ی لباسش...

در حال بارگزاری

خطا در دریافت مطلب های مرتبط